آیا شما هم به این موضوع فکر کرده اید و آیا برای شما هم سوال است که ایده های جذاب از کجا می آیند؟
من میخواهم بگویم از همه جا ! از هرجایی که شما یا ذهنتان در آن حضور دارید و از هرجایی که چشمان شما آن را می بیند. شاید این دیدن یک دیدن کاملا عادی باشد و شما با دیدن یک شی، یک شخص، یک پوشش، یک اسباب بازی و هرچیز عادی و ساده اطرافتان به یک چیز جدید برسید. شاید هم این دیدن همان نگاه تیزبین شما باشد که جسمی را در ذهن می چرخاند و از دل آن چیزی دیگر بیرون می کشد. قطعا چیزی که شما به عنوان یک هنرمند خلاق می بینید با چیزی که شخص کناری شما می بیند متفاوت است.
برخی از شاگردانم تصور می کنند ایده های بزرگ از دل گروه های کاری بزرگ و خلاق و فعال بیرون می آید. البته این هم نوعی از ایده یابی است؛ چند نفر که به یک ایده فکر کرده اند و حالا دور یک میز نشسته اند و ایده هایشان را به اشتراک می گذارند. حالا از دل این ایده ها ایده های جدیدی بوجود می آید و در ذهن شما با ایده همکارتان جرقه ای ایجاد می شود که ایده ای که تا آن لحظه به ذهنتان نرسیده است نمایان می شود.
من هم در بعضی از کلاسهایم از این شیوه استفاده می کنم و این فرصت را به دوستان عزیزم می دهم که چنین فضایی را تجربه کنند و خودم هم بسیار از آنها یاد می گیرم و ایده های خیلی زیبایی در خلال کار آنها به ذهنم می رسد. در کل این فکر خیلی خوبی برای ایده یابی است اما آیا باید منتظر بمانید تا در چنین شرکتی و با چنین فضایی استخدام شوید؟
اول اینکه می دانید که تعداد چنین شرکتهایی در کشور ما زیاد نیست! و دوم اینکه چرا باید منتظر بمانیم تا چنین فرصتی برای ما پیش بیاید؟ اگر واقعا این شیوه را می پسندید و فکر میکنید از طریق ذهن شما بسیار شکوفاتر می شود، می توانید این شیوه را با دوستان و همکاران خودتان پیاده کنید. اگر می توانید درباره یک ایده دسته جمعی طرح بزنید؛ این ایده می تواند برای یک کار شرکتی و سفارشی باشد و یا برای یک مسابقه.
البته بسیاری از ما چندان دوست نداریم این کار را انجام دهیم و فکرمیکنیم کارمان قوی نیست و ممکن است از دیگران حرفهایی بشنویم که برای ما خوشایند نباشد. خب اول اینکه انتخاب اشخاصی که قصد هم فکری با آنها را دارید بسیار مهم است چون اول باید آنها هم زمینه هنری داشته باشند تا دید شما را درک کنند و دوم اینکه قصد رشد گروهی داشته باشند برای بارور شدن ایده همه افراد جمع.
من قطعا توصیه می کنم که جسارت نشان دادن کارهای خودتان به دیگران را داشته باشید چون شما نقاش نیستید که برای دل خودتان نقاشی کنید که البته اگر همه نقاشان برای دل خودشان نقاشی میکردند و هیچ وقت آثارشان را به نمایش نمی گذاشتند این همه شاهکار در دنیا وجود نداشت.
ما گرافیست هستیم و رشته ما با نمایش کار معنا پیدا می کند . اینکه ما برای دل خودمان طرح بزنیم معنا ندارد مگر برای تمرین و خلق کارهای عالی تر باشد. اما آن هم باید محدوده ای داشته باشد؛ ما با شنیدن نقد و مقایسه شدن کارهایمان ذهن پویاتری پیدا میکنیم. اما جدای از این موضوع این مورد که با هرکسی مشورت نکنید را حتما در نظر داشته باشید مخصوصا در اوایل کار که هر انسانی طبیعتا به تشویق بیشتر نیاز دارد و در مقابل انتقاد شکننده تر است.
ممکن است شما سالهاست درحال طراحی و کار در بازار هستید اما تابحال تلاش خاصی برای انجام کارهای خلاقانه نداشته اید. پس شما در این مسیر تازه کار به حساب می آیید و باید هوای خود را داشته باشید.
سلام وممنون از مقاله تون . موفق و موید باشید
سلام. ممنونم از توجهتون. موفق باشید
سلام استاد قاسمی گرامی
ممنون از نکته خوبی که درباره جسارت به خرج دادن و نشون دادن ایده هامون به دیگران گفتید.
همیشه شاد و موفق باشید
سلام به شما دوست عزیزم
ممنونم ازتون که برای مطالعه این مقاله و رشد خودتون زمان گذاشتید.
خلاق باشید و موفق
مطلب بسیار خوبی بود.ممنون
ممنون از توجهتون